خاطره های علوم و فنون دریایی خرمشهر | ||
با شرکت توی همایش های علمی معمولا یه مدرک بهت میدن که بهش سرتیفکیت میگن (اگه املاش رو درست نوشته باشم) از اونجایی که من و دوستام هم عااااااااااااشق علم بودیم معمولا توی اکثر همایش ها شرکت می کردیم البتــــــــــــه بیشتر در قسمت پذیرایی فعال بودیم بخاطر همین از همون موقع به مدرکش میگفتیم سرتیفکیک و آبمیوه
دانشگاه ما بین ابادان و خرمشهر بود. با مرکز شهر حدود 10-20 دقیقه فاصله داشتیم. نمیدونم چرا کرایه های خرمشهر خیییلی بالاس. یعنی اون موقع من با 6 هزار تومن 600 کیلومترو میومدم تا خونه. ولی با 5هزارتومن یه مسیر یه ربعه رو میومدم. خلاصه اصلا صرف نمی کرد بیرون رفتن ولی خب... یه مشکل بسیااااار بزرگ ما توی دانشگاه نداشتن یه خودپرداز بود. مجبور بودیم بریم لب شط دو هزار تومن کرایه بدیم تا مثلا ده تومن پول برداریم (اون موقع اینقدر گرونی نبوداااا. دوهزارتومن پول میشد تقریبا شارژ غذای یه هفته) بخاطر همین وختی عضو شورا صنفی شدم تموم دغدغه مون این بود که این مشکل رو حل کنیم. بچه ها همه پیگیر بودن و بالاخره طی دوران فعالیتمون موفق شدیم دستگاه خودپرداز رو وارد دانشگاه کنیم. بعــــــــــــله الان اگه شما داری راحت پول میگیری از دستگاه حاصل زحمات ما بوده، دود چراغ خوردیم.کتک خوردیم. شکنجه شدیم پس بی زحمت حق الزحمه مارو هم بذار کنار ازش [ چهارشنبه 94/4/10 ] [ 3:4 عصر ] [ سحر ]
|
||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |